(جان من دانی رییس جمهور کیست!؟)
ای برادر
دانشت بی تاب شد
جمله اوصاف وجودت
آب شد
ای برادر
اقتصاد و علم و دین
مدعی
بسیار دارد در زمین
ملک جای
ادعای علم نیست
مبداء هر علم ،
از افتادگیست
علم عشق است
حیلت و مکار نیست
عشق را با مردمان
پیکار نیست
عشق ، آمد ،
بسم رحمان و رحیم
بر قلم زد
تا تو گردی مستقیم
مستقیم عشق را
بر دل بزن
ترک عادت کن
دمی "من من " مزن
جمله اعضای وجودت
تار شد
قلب و نفس و جان تو
بیمار شد
آن لب و دست و
زبانت را چه کار
قلب خود را چاره کن
آید به کار
ملک ، عدل و
مهربانی میخرد
ورنه
کار مردمانش نگذرد
کفر و توهین و
دو رویی بد تر است
بی ادب در ملک
کارش ابتر است
ای برادر،
خود چه دانی آبرو
کرده ای تو
آبرو را زیر و رو
گفته هایت
عقل را حیران کند
خنده هایت
قلب را ویران کند
افتخار تو
به نزد اجنبی
کرده است اخلاق و
دین را منزوی
دل فریبیهای تو
در ملک و دین
بر دل آزادگان
آرد حزین
جان من
دانی رییس جمهور کیست
هیچ دانی
ملک و هم ناموس کیست
ای برادر ،
اشتباهی بوده ای
ملک و هم دین را
تباهی بوده ای
ای برادر،
جان من بس کن دگر
یک دمی بنشین و
در خود کن نظر
چشم و ابرو را
به کار عشق دار
تا تو بینی خود
جمال کردگار
ناصر طاهری بشرویه....روشنا
پیام آور عشق و آگاهی
rroshanaa.mihanblog.com
rroshanaa.persianblog.ir