(بزرگترین زرنگی صداقت است) بیوگرافی روشنا(بخش 5)
(طبق مقررات اقدام شود)
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
حضور محترم مدیر عامل مهندسی و توسعه نفت
جناب آقای س*****
موضوع:( طبق مقررات اقدام شود)...(بایگانی شود).!!!
با سلام و احترام
1-پس از ارسال نامه 8 صفحه ای در تاریخ 19/11/90 و حدود دو هفته پس از آن ، فردی بنام آقای ج....
توسط موبایل با تلفن منزل من در مشهد تماس گرفته و به همسرم اصرار کرده بود که کار ضروری با من دارد و حتما باید
حضوری با من ملاقات و صحبت کند و مامور است و برای این ملاقات به مشهد آمده است.پس از 3 مرتبه تماس
ساعت 23.30 شب موفق به مکالمه تلفنی شدیم و ایشان در صدد تهیه گزارشی از وضعیت من برای روسای بالاتر و انجام ماموریت خویش بودند.برای ای حقیر چنین ملاقاتی بدون مکاتبه و هماهنگی و اطلاع قبلی ، هم عجیب بود هم مساله دار . آنهم از جانب نهادی که هیچگونه اعتمادی در سوابق اداری من از خود بجا نگذاشته اند . به ایشان گفتم من چاره ای جز اینکه شما را اطلاعاتی ببینم ندارم.ایشان لازم دیدند در نیمه شب پشت تلفن شماره کارمندی و محل کارشان را
جهت اعتماد سازی بیان کنند. بهر حال صحبت تا 2 ساعتی طول کشید ومن ایشان را به مطالب نامه 8 صفحه ای منتشر شده ارجاع دادم و ایشان پس از شنیدن سخنان من گفتند که رییس هییت بدوی از این وضعیت پرونده من باید مطلع گردد و گفتند
به محض برگشت به تهران مراتب را گزارش می کنند.
***
2-درمورخه 11/12/90 از طریق پست پیشتاز (20353000911406206383) نامه ای به شماره 6320/085-د/ و90به تاریخ 6/12/90 به امضای رییس امور کارکنان متن آقای م..... ک... دریافت کردم ( با ضمیمه تصویر نامه 442244-2/ج ا م/ ک ر مورخ 1/12/90 از رییس روابط کار و مددکاری اجتماعی به مدیر منابع انسانی شرکت متن و نیز تصویر نامه شماره 17318 مورخ 25/4/90 از رییس امور اداری طب صنعتی به رییس روابط کار و مدد کاری اجتماعی ) که طبق آن می بایست خود را به شورای عالی پزشکی معرفی کنم.بدون اینکه مشخص کنند به علت کدام بیماری و به تشخیص چه کسی بنده خودم را باید در اختیار این شورای عالی قرار دهم . در حالی که من در نامه 8 صفحه ای(بتاریخ 19/11/90) که نسخه ای از آن را نیز برای همین آقای رییس امور کارکان ارسال کرده و ایشان را از انتشار آن در رسانه ها مجازی مطلع نموده بودم، بصراحت در بندی از آن اقرار نموده ام که بدلیل عدم امنیت مالی و ظلم 33 ساله و در راستای فریاد این بی عدالتی ، که کامل تشریح نموده ام، اداره ، این محیط نا امن را ترک کرده ام.و در پایان آورده بودم " صاحب این قلم از تمامی عاقلانی که او را دیوانه بخوانند عاقلتر است "
ولی ظاهرا مدیران خبره وزارت نفت ، اصل قضیه پرونده اداری من را که در آن مدعیانی حکومت طلب ، بخود اجازه داده اند مرا مرتد بخوانند و حقوق اجتماعی و زندگی مرا با بازی جاهلانه به باد بی عدالتی بدهند. را ترجیح داده اند که نبینند و در ادامه ، بکمک شورای عالی پزشکی رنگ و لعابی دیگر به آن بیفزایند. تا اصل آن سابقه 33 ساله را یا در فراموشخانه دیوانگان ممهور کنند. ویا کهولت و از کار افتادگی و در ادامه باز خریدی گدامنشانه را رقم بزنند و بسی خیال باطل!!! که این شیر خفته تازه بیدار شده است و سلطان ملک و ملکوت است و
انگشتر و مهر سلیمانی به همراه دارد. نه مامور است و نه معذور. صاحب و حامل کلمه ، از اولوالباب و از جمله یوقنون بالغیب است.
***
3-- در مورخه سه شنبه 23/12/90 از طریق پست سفارشی به مشهد (20342000911965817822)
نامه ای به شماره ا ج / 2365 و تاریخ 13/12/90 دریافت نمودم به امضای رییس امور اجرایی
هییت بدوی آقای ع..ر.... که از من خواسته شده بود چهارشنبه 24/12/90 ساعت 10 صبح برای رسیدگی به پرونده
اتهامی !! به دفتر هییت بدوی در تهران مراجعه ای حضوری داشته باشم. بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به موضوع
این اتهام شده باشد. همان روز وهمان دقیقه و بلافاصله پس از مطالعه نامه با ایشان تماس گرفتم و در طول
بیش از یکساعت صحبت با ایشان ، گفتم: اینجانب ناصر طاهری بشرویه کارمند رسمی شماره 505468 از سال
1356 بعنوان دانشجوی کارمند پیمانی بورسیه نفت و در اسخدام شرکت ملی نفت ایران بوده ام وپس از
34 سال به دلیل ظلم و بی عدالتی که شرح آن در نامه 8 صفحه ای اخیر که به رییس هییت بدوی آقای
خ.... نیز ارسال نموده ام و در رسانه های مجازی نیز منعکس کرده ام ، بدلیل عدم امنیت مالی و کاری و نیز
تحولات روحی ناچار به ترک اداره شده ام و تا به این بی عدالتی رسیدگی نشود و پرونده سازیهای قبلی و
فعلی برای من شکل انسانی و عادلانه بخود نگیرد برگشت من به اداره بدلایل منطقی بسیاری
امکان پذیر نیست.و مراجعه من به هییت تخلفات به مصداق مثلی قدیمی که" آدمی از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود"و نیز
اینکه "مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می گریزد(می ترسد)" امکان پذیر نیست . ضمن اینکه برای مجریان دروغین عدالت
که اصرار در سر به زیر برف کردن دارند با صراحت می گویم که من در مورد پرونده اداری ام آنچه لازم بوده است در
نامه 8 صفحه ای مذکور و موجود در رسانه های مجازی و نیز ارسال شده به رییس هییت تخلفات گفته و نوشته ام و آنرا
برای رسیدگی بر ظلم و بیعدالتی سیستم به ناصر طاهری بشرویه کافی می دانم .
***
4- در روزهای بعدی و در ادامه تماس با دفتر مدیرعامل شرکت متن و نیز تماس با رییس اجرایی هیئت بدوی ا ز هردو طریق به من گفته شد
که تقاضای وام پس انداز من اقدام شده و چک آن آماده است و حقوق مسدود شده من باز و هردو به حساب کارمندی من
واریز می شود. بدلیل اینکه روزها و ساعتها می گذشت و بجز حرف و قول و وعید بهره ای دیگر برایم نداشت.
در مورخه 24/12/90 و در ادامه در مورخه 28/12/90 دو نامه دیگر به دفتر مدیر عامل ارسال نمودم (فاکس) که محتوای این
نامه ها تحت عنوان (طبق مقررات اقدام شود)(بخش چهارم) در رسانه های مجا زی نیز منعکس نمودم.
و در پایان روز اداری 28/12/90 در ادامه تماس با رییس اجرایی هیئت بدوی مراتب را به ایشان اطلاع دادم
ایشان گفتند پیگیری میکنند. ده دقیقه بعد با موبایل من ، تماس گرفتند و گفتند رییس امور کارکنان متن آقای
ک... گفته 15 روز است چک وام پس انداز آقای ناصر طاهری بشرویه (من) آماده است و حد اکثر تا
فردا صبح 29/12/ 90به حساب ایشان واریز میشود و نیز حقوق ایشان باز شده است و واریز میگردد.
بنده بلا فاصله با امور مالی آقای ر...... تماس گرفتم و مراتب را پرسیدم . ایشان گفت همین الان وام پس انداز
مرا سند زده است و چک آن تا آخر ین ساعات امروز آماده میشود. ولی دستوری برای باز کردن حقوق من و یا پرداخت آن دریاقت نکرده است( با اطلاعات قبلی در تناقض است!!!) . در ادامه بنده از ایشان خواهش نمودم مورد را از آقای ک... در امور اداری پیگیری
نمایند تا در این ساعات نزدیک به سال نو موجب بارقه امید و گشایشی برای خانواده ام شوند.
اکنون که این متن را تایپ میکنم ساعت 6 صبح 29/12/90 است در حالی که منتظرم اگر دیوانسالاری اداری
نتوانست به دروغ ها و پرونده سازیهایش پایان دهد. همین متن را در هیبت فریادی بر خشونت این دیوانسالاری
در رسانه های مجازی تحت عنوان (بخش 5)(طبق مقررات اقدام شود)( بزرگترین زرنگی صداقت است) که نشان عشق و ایمان است و بزرگترین بی استعدادی دروغ گویی است که نشان ترس و بی ایمانی است، منتشر کنم.
و می بینید که چنین شده است.
(ادامه دارد)
29/12/90
یقین داشته باشید تا ظلم و بیعدالتی و جهالتی که بر من روا داشته اید را نپذیرید
مرا بازگشتی به تهمت سرای شما نخواهد بود . پس هرچه زودتر زحمت خود را
کم کنید و مرا به تهمتی دیگر اخراج نمایید تا تماشاگر پرده های دیگر عالم تکوین گردید.
http://up5.iranblog.com/images/78972460864968010282.jpg
Suddenly enlightened(روشنا)
&petrolium engineer biography ,
NIOC/PEDEC
(قسمت چهارم4)
(طبق مقررات اقدام شود. بایگانی شود)
بیوگرافی روشنا...پیامبر عشق و آگاهی))
**
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
(بخش چهارم)
نامه اول
حضور مدیر عامل محترم شرکت متن
جناب آقای مهندس س.....
با سلام
احتراما ، پیرو تقاضای ماه قبل اینجانب ناصر طاهری بشرویه جهت دریافت وام پس اندازم که می بایست بلافاصله اقدام
میگردید( نفس تقاضای وام پس ا نداز در شرایط نیاز مبرم و مشکلات حاد صورت میگیرد و پرداخت آن نباید مصداق نوشدارو
پس از مرگ سهراب باشد و به همین دلیل پروسه انجام اداری آن بر محور صرفا تقا ضای کارمند و بدون نیاز به موافقت مدیری تعریف شده است و بنده سالها بر همین منوال تقاضا و دریافت کرده ام و امری بدیهی است زیرا سرمایه خود کارمند است و برای استفاده از پول شخصی مجوزی لازم نیست.)
هنوز موفق به دریافت آن نشده ام. ولی ظاهرا اگر دروغ اداری نباشد در هفته اخیر انجام و چک آن صادر شده است. لطفا دستور فرمایید مبلغ این چک همانگونه که ماه قبل در تقاضای کتبی به آقای کافی و جنابعالی ارسال نمودم به حساب کامندی من همین
فردا واریز شود.( اگر موضوع صدور چک صحت دارد این تقاضا نیز منطقی و امکان پذیر است) در غیر این صورت برای من بیش از یک بازی اداری تکراری تلقی نمی شود .و با صراحت اعلام می کنم تا این مبالغ پرداخت نشود فرار من از اداره برگشتی ندارد. تاخیر در ترمیم امنیت مالی من بعهده شماست و تاخیر در آن با توجه به روزهای پایانی سال و مکاتبات قبلی من، به مصلحت نیست.
متشکرم
ناصر طاهری بشرویه
24/12/90
نامه دوم
حضور مدیر عامل محترم
جناب آقای مهندس س .....
با سلام و احترام
پیرو مکاتبات و تماسها ی اخیر با دفتر جنابعالی ، منشی شما خانم ف ... از جانب شما پیغام دادند که تقاضای وا م پس انداز من
به دستور شما اقدام و چک آن آماده پرداخت گردیده است . و در حالی که من را پشت خط تلفن نگهداشتند همزمان پیگیری نمو دند و گفتند تا شنبه به حساب من واریز می شود.و نیز گفتند که د ستور داده شده است که حقوق بنده که چند ماهیست مسدود
شده است باز و واریز گردد. من نیز به میثاق همراهی با این همدردی جنابعالی و در حالی که مصمم بودم کلیه مکاتبات و اسناد اداریم را به موازات ظلمی که چندین سال بر من و خانواده ام اعمال گردیده در منظر چشم همه مدیران اجرایی و ملت ایران در
رسانه های مجازی بگذارم ، دست نگه داشتم تا صدای گامهای آگاه شدن سیستم از فرزندش ، فرزند را نیز بی نیاز از ادامه این
فریاد " وا ظالما" بکند.
متاسفانه پس از نزدیک به دو هفته امروز 28/12/90 در تماس با آقای ر...... در امور مالی، دوباره همه چیز را سراب یافتم
و خود را پشیمان از اینکه بر این سراب صبر پیشه کردم و خانواده ام را امید وار.
امید وارم در این ساعات پایانی آخرین روز اداری حرکتی شایسته وزارت نفت انجام گیرد . در غیر این صورت بنده از همین
فردای امروز حرکتی شایسته ناصر طاهری بشرویه خواهم نمود و به این بازی ظالمانه سیستم و فرار مظلومانه خودم پایانی شایسته رقم خواهم زد.
خداوند همه ما را راهنمایی فرماید. متشکرم
ناصر طاهری بشرویه..
28/12/90
(ادامه دارد)
Search rroshanaa on google.com
http://up5.iranblog.com/images/78972460864968010282.jpg
Suddenly enlightened(روشنا)
&petrolium engineer biography ,
NIOC/PEDEC
(قسمت چهارم4)
(طبق مقررات اقدام شود. بایگانی شود)
بیوگرافی روشنا...پیامبر عشق و آگاهی))
***
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
(بخش چهارم)
حضور مدیر عامل محترم
جناب آقای مهندس س .....
با سلام و احترام
پیرو مکاتبات و تماسها ی اخیر با دفتر جنابعالی ، منشی شما خانم ف ... از جانب شما پیغام دادند که تقاضای وا م پس انداز من
به دستور شما اقدام و چک آن آماده پرداخت گردیده است . و در حالی که من را پشت خط تلفن نگهداشتند همزمان پیگیری نمو دند و گفتند تا شنبه به حساب من واریز می شود.و نیز گفتند که د ستور داده شده است که حقوق بنده که چند ماهیست مسدود
شده است باز و واریز گردد. من نیز به میثاق همراهی با این همدردی جنابعالی و در حالی که مصمم بودم کلیه مکاتبات و اسناد اداریم را به موازات ظلمی که چندین سال بر من و خانواده ام اعمال گردیده در منظر چشم همه مدیران اجرایی و ملت ایران در
رسانه های مجازی بگذارم ، دست نگه داشتم تا صدای گامهای آگاه شدن سیستم از فرزندش ، فرزند را نیز بی نیاز از ادامه این
فریاد " وا ظالما" بکند.
متاسفانه پس از نزدیک به دو هفته امروز 28/12/90 در تماس با آقای ر...... در امور مالی، دوباره همه چیز را سراب یافتم
و خود را پشیمان از اینکه بر این سراب صبر پیشه کردم و خانواده ام را امید وار.
امید وارم در این ساعات پایانی آخرین روز اداری حرکتی شایسته وزارت نفت انجام گیرد . در غیر این صورت بنده از همین
فردای امروز حرکتی شایسته ناصر طاهری بشرویه خواهم نمود و به این بازی ظالمانه سیستم و فرار مظلومانه خودم پایانی شایسته رقم خواهم زد.
خداوند همه ما را راهنمایی فرماید. متشکرم
ناصر طاهری بشرویه..
28/12/90
(ادامه دارد)
Search rroshanaa on google.com
http://up5.iranblog.com/images/78972460864968010282.jpg
(صفا با رییس جمهور به سبک خودش)
(احمدی جان ،اشتباهی بوده ای)
***
احمدی جان
"دانش "ت بی تاب شد*
جمله اوصاف وجودت
آب شد*
احمدی جان
اقتصاد و علم و دین*
مدعی
بسیار دارد در زمین*
ملک جای
ادعای علم نیست*
مبداء هر علم ،
از افتادگیست*
علم عشق است
حیلت و مکار نیست*
عشق را با مردمان
پیکار نیست*
عشق ، آمد ،
بسم رحمان و رحیم*
بر قلم زد
تا تو گردی مستقیم*
مستقیم عشق را
بر دل بزن*
ترک عادت کن
دمی "من من " مزن*
جمله اعضای وجودت
تار شد*
قلب و نفس و جان تو
بیمار شد*
آن لب و دست و
زبانت را چه کار*
قلب خود را چاره کن
آید به کار*
ملک ، عدل و
مهربانی میخرد*
ورنه
کار مردمانش نگذرد*
کفر و توهین و
دو رویی بد تر است*
بی ادب در ملک
کارش ابتر است*
احمدی جان،
خود چه دانی آبرو*
کرده ای تو
آبرو را زیر و رو*
گفته هایت
عقل را حیران کند*
خنده هایت
قلب را ویران کند*
افتخار تو
به نزد اجنبی*
کرده است اخلاق و
دین را منزوی*
دل فریبیهای تو
در ملک و دین*
بر دل آزادگان
آرد حزین*
احمدی
دانی رییس جمهور کیست؟!*
هیچ دانی
ملک و هم ناموس کیست؟!*
احمدی جان ،
اشتباهی بوده ای*
ملک و هم دین را
تباهی بوده ای*
احمدی جان،
جان من بس کن دگر*
یک دمی بنشین و
در خود کن نظر*
چشم و ابرو را
به کار عشق دار*
تا تو بینی خود
جمال کردگار*
ناصر طاهری بشرویه ...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
Search rroshanaa on google.com
rroshanaa@gmai.com
Suddenly enlightened(روشنا)
&petrolium engineer biography ,
NIOC/PEDEC
(قسمت سوم 3)
(طبق مقررات اقدام شود. بایگانی شود)
بیوگرافی روشنا...پیامبر عشق و آگاهی))
***
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
حضور محترم مدیر عامل مهندسی و توسعه نفت
جناب آقای س.....
موضوع:( طبق مقررات اقدام شود)...(بایگانی شود).!!!
با سلام و احترام
( قسمت سوم)(3)
موضوع دیگر برخوردهای چندگانه و متضاد در مهندسی و توسعه نفت و بی توجهی به استعداد و توان اینجانب به موازات جابجاییهای مکرر از حفاری به مخازن و سپس حفاری و سپس بهره برداری و مزاحمتها و اذیتها و عدم پرداخت کارانه ها و اضافه کاریها و هر چندگاه اطاق عوض کردنها و سرپرست و رییس جابجا کردنها و تهدید کردنها و محروم کردنها که همه پس از بازنشستگی آقای و.... آ.... واقع شد و دیگر مسایلی که بخشی از آنرا در مکاتبات اخیر خود به عرض رسانده ام، نیز قصه تاسف باریست که به موقع خود موشکافی و باز کاوی خواهم نمود.نکته کلیدی در این مدیریت، آن است که برای هیچکدام از موارد اعمال شده در مورد من، کسی نیازی به اینکه با من مستقیم مکاتبه و اطلاع رسانی کند (کتبی) ، خود را مسئول قانونی ندیده است.
هیچگاه فکر نکرده اند که اگر کارمندی بدون دستور کتبی که نسخه ای نیز نزد خودش باشد برای انجام کاری از اداره خارج و خدای ناکرده تصادفی کند و بخصوص اگر منجر به هلاکت شود هیچ حقی بر بازماندگان وی تعلق نمی گیرد و لی اگر مستند مکتوبی موجود باشد که دلالت بر خروج او به امر مدیری اداری بکند ،سیستم حقی قانونی برای بازماندگان وی قائل است. و چنین است در مورد اطلاع تصمیمات اداری به وی، زیرا که ممکن است موجب
هیجان یا التهابی عصبی گردد و عواقبی وخیم از جمله سکته کارمند مربوط ، لذا مدیر مربوط باید کتبا ابلاغ کند تا در موقع بروز حادثه، عامل آن ،از حیث قضایی و حقوقی قابل شناسایی باشد.
ولی باور کنید مدیران این شرکت هیچ منطقی را ،شنوا نیستند. چه برسد به انجام امور طبق قانون و مقررات. نمونه و مستندات زیادی در رابطه با اعمال رفتار های مدیریتی و اداری ازاین دست موجود است. می گویید نه ، سری به پرونده من بزنید و ببینید، چند نامه مستقیم کتبی به من از این دست (حتی یکی) میتوانید پیدا کنید و در عوض چند مورد اقدامات تهاجمی اداری موجود است. حتی برای مراجعه من به هیئت بدوی، کدام دستور مستقیم کتبی،همراه با توضیح کتبی علت آن، به امضا مستقیم کدام مدیر یا سر پرست به من ابلاغ شده است، بجز احتمالا با حاشیه نویسی های بین مدیریتی.!!!!نمونه هایی از این رفتارهای التهاب انگیز و بدون توضیح یا بدون اخطار کتبی به من عبارت است از: کسر مبالغ عدیده ای که بعناوین مختلف و به کرات در سالهای 88 و 89 اعمال شده است و علی رغم اصرار بنده کسی حاضر نشده بنویسد که اگر مثلا مربوط به غیبت است مربوط به چه روز و ماهی است که بیش از حقوق و مزایای ماهیانه من کسر شده و موجب منفی شدن باقیمانده در فیش حقوقی من شده اند.
از جمله:
الف--در آبانماه 89 مبالغ کسر شده تحت کد 0414 در 3 ردیف بترتیب 2598711 و 2714799و
4005017 ریال مانده فیش حقوقی برای هزینه های جاری زندگی خانواده ام مبلغ 2752545_ ریال البته منفی!!!
ب--در آذر 89 با نقل مانده منفی آبانماه ، مانده فیش حقوقی برای خانواده ام مبلغ + 2410654
ج--در دیماه 89 کسر مبالغ تحت کد 0414 در 2 ردیف بترتیب 4411323 و5978504 ریال ، مانده برای خانواده ام _3186646 ریال البته منفی!!!
ه--در بهمن ماه 89 با نفل مانده منفی قبل و کسر تحت کد0414 در یک ردیف3656755
ریال مانده +10285362 ریال برای خانواده ام( بدلیل واریز عیدی و بهره وری)
و--اسفند ماه 89 مانده فیش حقوقی + 6149816 ( پایه حقوقی سال 89 من 4851800 ریال)
ح--فروردین 90 کسر تحت کد 0414 در یک ردیف مبلغ 3308493 ریال ، مانده فیش حقوقی 4830929+ برای خانواده ام
ط-- اردیبهشت 90 کسر تحت کد 0414 در یک ردیف مبلغ 2289660 ریال و تحت کد 0181 در 3
ردیف بترتیب 1059444 و 1602000 و 400500 ( هر سه حق اولاد بترتیب سالهای 88و89و90 و در ماههای خرداد به بعد حق اولاد واریز نشده است) و مانده فیش حقوقی برای خانواده ام
مبلغ 1741688 + ریال!!!!
مهم 1==== =========
جمع دریافتی بنده در 7 ماه فوق (آبان 89 تا اردیبهشت 90) میشود تومان 2.500.000
البته با خشونتی که در دیماه 90 (امسال) نموده اند ، عملا دوباره ماهیانه 145 هزار تومان دیگر از ماههای فوق کسر کر ده اند معادل تقریبی 8000000 ریال بابت 5 ردیف آخر در بالا
و در عمل این شده:
جمع دریافتی) بنده در 7 ماه فوق 1.700.000 تومان ( یک میلیون هفتصد هزار تومان
و این در حالیست که در سال 89 بنده تا 26/12/89 هر روز کارت حضور در مدیریتم را زده ام
و نهار خورده ام و هزینه غذا در فیش حقوقی اعمال شده است.
مهم 2 ============
در فیش حقوقی دیماه 90 تحت کد 0144 در دو ردیف بترتیب 4352070 و 14957730 ریال کسر نموده اند و باقی مانده _1763290 البه منفی( حذف فوق العاده جذب سالهای 89 و 90 ---یعنی در دیماه 90 تصمیم به بلا سمت کردن بنده گرفته اند و تاریخ آن را از دیماه 89 (یکسال قبل) اعمال کر ده اند.!!!!!
نمونه های دیگر عبارت است از :
حذف حق بن کارمندی-غذا-رفاهی-ورزش(در قالب نفت کارت-ماهانه 210 هزار تومان از ابتدای سال 90 ) و نیز حذف حق اولاد(ماهانه حدود 50 هزار تومان در سال 90 و مبالغی مربوط به سالهای 88 و 89 بطور یکجا در اردیبهشت 90)- و نیز بلا سمت کردن در سال 89 و حذف حق جذب( ماهانه حدود 165 هزار تومان) و کسر 12 ماه یکباره(2 میلیون تومان) مربوط به حق جذب سال 89 و 90 در دیماه 90 –و نیز عدم پرداخت وام صندوق پس انداز و ....که در مکاتبات قبلی نیز آوردم نمونه هایی در سال 89 و 90 هستند.این ارقام در کنار اینکه پایه حقوقی من بعد از 33 سال 550 هزار تومان است خشونتی ملموس است. و از جمله رفتارهایی است عصبی و التهاب آور که بطوری جدی و خشن ،امنیت مالی و روانی کارمند را تهدید میکند. ( یعنی کسر ماهیانه حدود 210+50+165=415 هزار تومان در مقا یسه با پایه حقوقی 550 هزارتومان معادل حدود 80 در صد حقوق پایه.!!!! احسنت گویی به چنین روشهای مدیریتی ندارد؟!) . حالا پیدا کنید مدیری که در مقابل چنین رفتارهایی خشن قبول مسئو لیت کند و بگوید بر محور کدام مقررات برای من که تا 26 /12/89 هر روز در اداره حاضر بوده ام بلا فاصله پس از نوروز و در اردیبهشت ماه من این حذفیات اقدام شده است!!!,
بنده که خودم ،اقرار میکنم و اعلام می دارم برای حفظ سلامتی جان و روان خود و خانواده ام و نیز حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی ، خطر را لمس کردم(مستند) و این موقعیت تنش زا و نا امن را ترک نمودم تا اینکه تقدیر خداوندی، خودش مرحمتی بکند .
5- نتیجه تضییع حقوق قطعی و مسلم قانونی من بشرح خلاصه فوق، باعث شده امروز
پس از 33 سال با رتبه جدید14 و پایه حقوقی 550 هزار تومان،چنان ضعیف و نا توان از حیث مالی و حقوقی بمانم ،که حتی وام خرید مسکن خود را نتوانم دریافت کنم و سر پناهی و امنیتی داشته باشم.
پایه حقوقی این سالهایی که مثلا رسمی شده ام ،آنچنان پایین میباشد،
( واریز مبلغی بعنوان" حق جذب مقطوع " 4900 تومانی به دستور ریاست جمهور در فیش حقوقی سال 89 اینجانب کارمند شرکتی و بورسیه --یعنی با کارشناسی تخصصی شرکت انتخاب و استخدام شده ام-- با 33 سال سابقه پیمانی و رسمی ، شاهدی است مستند)
که بنده توانی برای اداره یک زندگی 5 نفره آنهم دو شقه و جدا از هم و نیز همه دانشجو و محصل و هر دو شقه اجاره نشین و در دو استان مختلف نداشته باشم و ندارم و اینبار به موازات تحول روحی که بطور حیرت آوری در من تکوینا تفویض شده است وتبعات منطقی ناشی از آن که در محیط اداری برای همه کاملا مشهود بوده است و نیز مشکلات خانوادگی و مالی و بیماری امنیت جانی خود را در خطر یافتم و بناچار ترک موقعیت را ترجیح داده ام تا شاید:
اگر صدای قلم و زبان و صبر من را کسی توان شنیدن نداشته این بار صدای گریز پاهای مرا امید شنیدن باشد. و اگر شنیده نشد بزودی از فراز دنیای مجازی ظهور کنم و صدای خود را به گوش کسانی برسانم که گوش شنوا دارند.و قلبی بینا. قول من به شما اینکه اینبار صیدایم را بخوبی خواهید شنید و خواهید فهمید که در دل ظلمات تکوینا روشنایی است و اینبار نامش "روشنا" و............... و باطن این نوشته ها در همه دلها و در دل تاریخ ثبت خواهد شد. انشاءالله تمام این مکاتبات بعنوان بیوگرافی زندگی شخصی من مستند و منتشر خواهد شد.
هشدار من به شما حکومتیان و دولتیان و مدیران اجرایی این است که بدانید شما که ملک و حکومت و دولت و مدیریتی را تحویل می گیرید در قبال ظلمهای اعمال شده پیشینیان خود مسئول هستید و باید و موظفید مظلومان و محرومان آن امپراطوری را که وارث شده اید ، بازرسی و دادرسی و عدالت پروری کنید وگرنه جرمتان صد چندان خواهد بود.
کارمندی 53 ساله و دارای 33 سال سابقه کارمندی بر روی پست 14 و با پایه حقوقی 550 هزار تومان و به علاوه دارا بودن متانت و ادب و صبوریت و شکیبایی در عدم دخالت در مسابقه دیگران و نیز مسلط حداقل به چند علم و هنر و معرفتی که غریبه های داخلی و خارجی آن را توانسته اند ببینند. ( البه شما که سر در اجرای امور طبق مقررات دارید و نیروی انسانی را زیر دست و برده خود شناخته اید حق دارید ندانید و یا نخواهید بدانند که میدانید . در جامعه اسلامی ما یکی از برجستگیهای بی نظیرش همین است که قیمومیت بلا منازع به رعیت مطیع، بیشتر بر مزاج مبارکش مقبول افتاده است) اطلاع از 53سالگی،33 سال سابقه،پست 14، پایه حفوقی 550هزارتومانی برای هر مدیر تازه وارد ی برای پی بردن به مظلو میت و محرومیت من از حقوق کارمندی ام کفایت میکند و برای هر مدیر ی دلسوز حجتی باقی نمی گذارد که رسیدگی به آن را وظیفه خود نداند. ولی همینجا اعلام میدارم که:
با همه این بی عنایتیها ی مدیران که خود نیز از بسیاری حقوق مسلم مدیریتی محروم هستند. لازم است به عرض برسانم :
هنوز در محیطی که دوستانه ، دلسوزانه ، معتدلانه ، مرضی الطرفین و خدا پسندانه باشد ، می توانم 8 صبح تا 8 شب همچون محققی ، خدمت رسان علمی و فرهنگی و معرفتی به نسل و مملکتم باشم بشرطی که ، امنیت مالی و اخلاقی و روانی بنده را رعایت کنند و قبول فرمایند که:
حقوق من بطور جدی تضییع شده و نیز قبول و رعایت کنند که تحولی تکوینی و اشراقی نیز در من ایجاد شده است که مسئولا ن حکومتی و دولتی و مدیران اجرایی باید بعنوان متولیان دین و فرهنگ این سر زمین خود را در مقابل این حادثه تکوینی همچون حداقل یک اثر تاریخی نادر مسئول بشمارند . وگرنه بدانند که حقیقت نافذ است و خود این لطیف نورانی، زمان و مکان را در می نوردد و تاریخ را متاثر میسازد حتی اگر تقدیر این باشد که صلیب فریبنده ای دیگر بر پا شود و غیبتی دروغین دیگری رقم بخورد.لیکن بدانید چنین نخواهد شد.
این فیض لطیف، من را آگاه کرده است و یقین دارم که آنچنان کار صعب و دشواری نیست که رد پای حافظها و مو لانا ها و حلاجها و اشراقی تر از آنهارا نتوانید در این حادثه تکوینی که بر من افاضه شده ادراک کنید. بدانید که من یخی از جنس شما هستم که تبخیر نیز شده ام . هر لحظه می توانم همان یخ شوم و یا تبخیر و تصعید گردم.( کم نبوده اند در طول تاریخ از این دست انسانهایی ، دارای کتاب یا بدون کتاب، مورد تایید یا مورد تکفیر، ساکت یا انالحق گو،که اگر نیز مثل من کارمند و مواجب بگیر حکومت می بودند میبایست تسلیم اخراج از دستگاه دیوانسالار شاه و رعیت می شدند که چنین نیز شده اند.
یا سالها بر روی درختی نشسته اند! یا به کو هی یاغاری خلوت گزیده اند، یا آنچنان غایب شده اند که کسی نداند چه کرده اند یا درس و کتابت و استادی و جاه و مقام را ترک کرده اند و به نور عشق و آگاهی رفته اند. و.....!!! و در بازگشت جهانی را متحول کرده اند. حال و وضع من نیز غیر از این نیست.
بدانید و بیقین بدانید که صاحب این پرونده تجلی زنده همه آن آدمیان است و "روشنا" یی دیگر که معنای کامل و اسرار مکنون آن حقیقت را پیام آور است.
بعنوان متولیان امور اداری، جایگاه امن و آزادی در اداره برایم فراهم کنید تا همچون یخ در کنار شما و خانواده ام زندگی قابل قبولی بکنم و اگر کمی تبخیر شدم تعادل شما را بر هم نزنم. و در عین حال بتوانم دوباره و چند باره یخ گردم . با تیشه و دشنه به جان این یخ نیفتید و نخراشید که از حقیقت آن
چیزی کسر نتوانید نمود ،حتی اگر آنرا در فاضلاب بیندازید ، دریغا که آزادی به زنجیر کشیده شده است. وگرنه میتوانستید ببینید و بشنوید صورت و صوت ملایکی را که در فضای آزاد منتظر ند عشق و آگاهی را برایتان به ارمغان بیاورند. و این مهم انجام خواهد شد. دلیل آنکه، هنوز صدا و کلام کارمندی مرا می شنوید آنست که نخواسته ام که نابخردانه خودم را گم کنم تا ساعتی که کن فیکون دیگری به امر رب رضی تکوینا حادث شود. واین است مصیر دیوانگانی که به عالم بی صورت یقین یافته اند. و بدانید صاحب این قلم از تمامی عاقلانی که او را دیوانه بخوانند ، عاقلتر، و از تمامی دیوانگانی که او را عاقل بدانند ، دیوانه تر است.والسلام
ناصر طاهری بشرویه 16/11/90
(ادامه دارد)
Search rroshanaa on google.com
(قسمت دوم-2)
(طبق مقررات اقدام شود. بایگانی شود)
بیوگرافی روشنا...پیامبر عشق و آگاهی))
***
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
حضور محترم مدیر عامل مهندسی و توسعه نفت
جناب آقای س*****
موضوع:( طبق مقررات اقدام شود)...(بایگانی شود).!!!
با سلام و احترام
(قسمت دوم)
من که اعتمادم را به عالم و آدم از دست داده بودم . با هیئت تماس گرفتم و اخطار کردم من برای رسیدگی به چنین پرونده سخیفی خود را به آنها معرفی حضوری نخواهم نمود و گفتم آنان که چنین آشفتگی و فساد اداری را رقم زده اند باید خودشان آنرا جمع کنند.و یاد آور شدم اگر یک بار دیگر نامم را در آگهی های آن هیئت ببینم . با هزینه شخصی تحت عنوان تخلف هیئت تخلفات ،در روزنامه ها ، مورد را اگهی میکنم.
از آنجایی که در طول 7 سالی که در اکتشاف بودم هیچگاه حتی یک ریال به حساب کارمندی من واریز نشد. و در تمام ماهها و سالها تقاضای علی الحساب با مبالغی زیر 20 هزار تومان مورد تایید قرار میگرفت ( کل دریافتی من به صورت علی الحساب بود و جمع آن در طول هفت سال به 2 میلیون تومان نرسیده است( شاید هم 1.5 ملیون). و نیز در مدت 5 ماه آخر در معاونت فنی با هزار ترفند و تو جیه
از دریافت حتی همین علی الحساب محروم شده بودم. بیش از سه بار تقاضای مواجب نمودم و چون بی جواب ماند معاونت فنی را ترک و خود را به آقای م**** **** ریاست امور اداری وقت معرفی کردم و خواستم دوباره به اداره حفاری برگشته و بر روی وضعیت قبلی ادامه کار دهم . ولی ایشان گفتند شما لغو پیمان شده اید و حضور من در اداره هیچ حقی را برایم تکلیف نمی کند. و حکم کتبی آن را بزودی دریافت میکنم. من که برای اداره زندگی
و خانواده ام در تهران به مشکل حاد مالی دچار شده بودم ناچار از تهران به مشهد نقل مکان کردم و مشغول به کارهای آموزشی و بازاری شدم. تا اینکه پس از 4 ماه متوجه شدم در 20/7/76 لغو پیمان من با پیگیریهای حضوری آقای ب***** رسمیت یافته است!!.
3- بعد از آن ، بناچار شکایت خود را به دفتر شکایات مردمی ریاست جمهور ارسال کردم. و از طریق آقای خ****** و پس از ایشان آقای ع****** ،ریاست تامین نیروی انسانی وقت پیگیر بودم. که خود قصه ای طولانی دارد.
4-در سال80- 81 و در پی دستور دفتر ریاست جمهوری وقت آقای خاتمی به آقای وزیری هامانه ، و از طریق دفتر آقایان ص** ******* و نیز آقای خ****** که معاونت های وزیر نفت بودند. بنده اعاده بکار شدم و توسط آقای خ****** به امور اداری و انسانی مدیریت مهندسی و توسعه نفت معرفی شدم. با این قول که بعد از 6 ماه رسمی و حقوق تضییع شده ام جبران میشود. این وعده وفا شد و در سال 81 رسمی شدم. ولی بجای اینکه طبق دستور مکتوب ریاست جمهوری اعاده بکار شوم . تجدید استخدام شدم. و این بار بجای 10 سال پیمانی
6 ماه پیمانی و سپس رسمی شدم. و در حالی که سال 70 با رتبه 8 قدیم و 12 جدید استخدام شده بودم ، این بار با رتبه 7 و 11 جدید مرا رسمی نموده بودند و نه تنها حقوق تضییع شده 10 سال پیمانی قبلی من استیفا نشد بلکه یک رتبه هم تنزل به من هدیه داده بودند. و در انتقال پرونده من از اکتشاف به متن نیز بر خلاف مقررات اداری کسی در شرکت متن در صدد بر نیامد تا بداند ارزیابیهای سالهای اکتشاف من با چه منطقی نا پدید شده است. و چرا و بموازات کدام مقررات اداری شرکت نفت کارمندی که بورس وزارت نفت است و از سال 56 دانشجوی کارمند پیمانی بوده است باید تا سال 81 یعنی 25 سال پیمانی بماند .
اگر حکم اعاده به تحصیل و نیز اعاده بکار، مفهومی حقوقی و قانونی دارد مگر غیر از این است که فرد محق شناخته شده است و باید حقوق تضییع شده آن فرد، استیفا گردد.
لذا بنده مصرا علاوه بر مطالبه موضوع بند 1 در بالا ، حقوق تضییع شده آن ده سال پیمانی و نیز رتبه تضییع شده ام و حقوق مربوط به آن و نیز رسیدگی به تخلفات مسئولینی که به عمد یا به سهو از تخلفات مشهود در پر ونده من و احقاق حقوق قانونی من چشم پوشی کرده اند را مطالبه دارم.
(ادامه درد)
ناصر طاهری بشرویه ... روشنا
توضیح: اعداد مربوط به سالها ممکن است با یک سال کمتر یا بشتر صحت و دقت داشته باشد. در آینده که مدارک را اسکن کنم و منتشر سازم ، این بی دقتی در موقع نوشتن این متون رفع میگردد. بنده عینا مکاتبه اصلی اخیرم را در اینجا منتشر کرده ام که ادامه آن با صداقت و بسته به اتفاقات آینده از بین مدارک و اسناد و نامه های متفاوت انتخاب و انتشار می یابد.
http://up5.iranblog.com/images/78972460864968010282.jpg
Search rroshanaa on google.com
(طبق مقررات اقدام شود. بایگانی شود.)
بیوگرافی روشنا...پیامبر عشق و آگاهی
×××
حضور محترم آقای خ**** ریاست هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت
حضور محترم جناب آقای ر**** مدیر مهندسی نفت
( ارسال رو نوشت به هر مقام و سازمان و رسانه ای مجاز است)
حضور محترم مدیر عامل مهندسی و توسعه نفت
جناب آقای س*****
موضوع:( طبق مقررات اقدام شود)...(بایگانی شود).!!!
محترما به عرض میرساند ، مدیریت نیروی انسانی سیستم های کلان اداری و اجرایی کار ساده ایست.
وقتی که در حاشیه هر پرونده ای بنویسید . –طبق مقررات اقدام شود.-و بنویسند .-بایگانی
شود.-دیگر خیالتان راحت که کاری کرده اید نه تنها قانونی بلکه کارستان ! در ادامه برای اینکه خدای ناکرده "مو"، لای درزش نرود. ریشی را چرب یا جیبی را داغ ،- نه ببخشید.- یا بدنی را داغ کنید. بر این منوال ، آدمیان را با خریده اید یا سوزانده اید. دیگر هزینه ای برایتان نمی ماند و حسابتان پاک است. غافل از اینکه نه چنین است که می پندارید.امروز نیز فیزیک کوانتم ثابت کرده است که هیولای اطراف ما توهمی بیش نیست.
آقایان متشخص به ،-طبق مقررات اقدام شود-اگر به پرونده اداری بنده که خلاصه ای از آن در زیر آمده است، دقیق شوید . متوجه میگردید که دیگر:
ظرفی بنام- طبق مقررات اقدام شود- ، حفره برداشته است و بویش در آمده و دارد به ملکوت اعلی می پیوندد. صاحب این پرونده نیز خود از ملکوتیان شده است . صد البته، اگر او را به عادتی دیرینه، دیوانه نخوانند! .آری: مکتوب است: آسمان بار امانت نتوانست کشید.....قرعه فال بنام من دیوانه زدند.
خلاصه صاحب پرونده( ناصر طاهری بشرویه) :
1-از سال 1356 بعنوان دانشجوی کارمند پیمانی استخدام شرکت ملی نفت ایران شده است
و شماره کارمندی و فیش حقوقی داشته است.(بورسیه نفت). برخلاف مقررات اداری و استخدامی در سال 58 از هیئت تخلفات شرکت نفت حکم مرتد!!! (مستند است) دریافت کرده و 9 سال از تحصیل و دریافت حقوق پیمانی محروم گردیده است. و سپس با حکم همان هیئت( یقین بنده این است که در سازمانهای فرهنگی ، اداری، و فنی آموزشی در صنعت یکپارچه نفت ، همه امور انضباطی و تخلفاتی توسط هر فردی اعمال شود تحت نظارت و مدیریت یک ستاد معین قضایی گزینشی یا تخلفاتی می باشد . این ستاد مرکزی مدیریت را ،من هیئت بدوی تخلفات وزارت نفت یا تنها با واژه هیئت أورده ام- حتی اعمال محرومیتهای آموزشی را نیز در دانشگاههای صنعت نفت نیز از کانال و با مدیریت همین ستاد گزینشی یا تخلفاتی میدانم حتی اگر با نام ستاد انقلاب فرهنگی اعمال شده باشد. حتی از یک ساختمان مدیریت شده است) در سال 67-68 - به ادامه تحصیل دعوت و در سال 70 پس از 14 سال در رشته مهندسی نفت فارغ التحصیل شده است.صاحب این پرونده تمامی حقوق و سوابق تضییع شده این سالهای کارمندی خود را مطالبه دارد.( توضیح اینکه در خلال این 9 سال به دیوان عدالت اداری شکایت کردم که جواب دادند رسیدگی آ ن در صلاحیت آنها نیست و و راهنمایی کردند به دفتر فرمان 8 ماده ای امام خمینی شکایت ببرم که درآن مورد هم نیز اقدام کردم و پس از سالها بدون دریافت پاسخی آن دفتر جمع و مسدود شد. و در مراجعه آخر منکر وجود چنین دفتری شدند. و بی نتیجه!!)
2-پس از فراغت از تحصیل ، چون دانشجوی کارمند پیمانی و متعهد به کار در صنعت نفت بودم ،با دستور العملی خلاف مفررات اداری و استخدامی از سوی هیئت تخلفات و گزینش شرکت نفت –مکتوب کرده اند استخدام نامبرده در مقابل پستهای غیر کلیدی بلامانع است- (مستند است)- و بدین ترتیب مجوز استخدام من را صادر کرده اند . در حالی که در مقررات استخدامی تعریف پست کلیدی هیچ جایگاه قانونی و منطقی ندارد. و این دستور العمل بهانه ای شده است تا پس از شروع به کار من در مدیریت اکتشاف و تولید.(مرکزی هفتم). زمینه اعمال رفتارهای غیر قانونی دیگر فراهم شود.از جمله:در
یکی از مکاتبات، مستند است که ایشان(من) طبق گفته گزینش حق رفتن به مناطق عملیاتی شرکت نفت را ندارد. و نیز:
الف-در حالی که از بدو استخدام من را بر روی پست مهندس گل حفاری (8 قدیم – 12 جدید) تثبیت کرده اند. و طبق قوانین اداری می بایست پس از 2 سال رسمی می شدم. علیرغم مکاتبات رییس اداره حفاری وقت آقای ه**** ا****** و معرفی بنده به عنوان مهندسی باهوش و مستعد و اعلام تسلط اینجانب در زمینه زبان انگلیسی و کامپیوتر در حد استادی(همکاران قدیمی من در اکتشاف که تقاضا کرده اند من بعنوان استاد به آنها آموزش بدهم و نیز مکاتبات و پیگیری آقای ا******* و ممانعت اداره آموزش بخصوص آقای ب****** و مسایل و پرونده سازیهای بعدی ایشان گواه زنده و مستند هستند.)
ولی همین پیگیریها باعث شد تا ارزیابیهای شایستگی بنده که گاه در حضور خودم
مرقوم(با معدل-آ- و –ب-بالاترین ارزیابی) و به آموزش ارسال میشد . در اداره آموزش اکتشاف مخدوش و تعویض میشد و هشدارهای آقای" د" همکلاسی دوران دبستانی من و کارمند اداره آموزش اکتشاف به روسای وقت آموزش اکتشاف نتیجه ای نداشت غیر از آنچه که خود آقای" د" میتواند شهادت دهد. نتیجه این درگیریهای اداری بین رییس مسئول بنده و أموزش وقت این شد تا دوران پیمانی بودن من بر خلاف مقررات تا پایان سال 76 ادامه یابد تا اینکه آقای ب****** رییس اداره حفاری گردد و از دقیقه اول ورود به اداره حفاری کارت ساعت زنی بنده را برداشته و دست به اقدامات تهاجمی و فحاشی بزند که همه همکاران حتی آبدارچیهای وقت و نیز مسئولین حراست وقت و نیز آقای سید م*** ح**** مدیرعامل اکتشاف نیز از این موضوع آگاهی دارند، بطوری که ایشان از بنده خواست بمدت دو هفته مرخصی بروم تا بعد از بازگشت لطفشان شامل من گردد. بنده از ایشان تضمین خواستم و ایشان گفت، که خودشان تضمین هستند.
پس از بازگشت از مرخصی، آقای ح**** از مدیریت اکتشاف رفته بود و کار من به آقایان ع*** م***، و ، م*** واگذار شد. حدود 5 ماه برای آقای ع*** م***معاونت فنی اکتشاف گزارشات هفتگی و ماهیانه راتهیه و ارسال میکردم. تا اینکه یک روز آقای غ**** همکار جوان بنده در اکتشاف که گفته میشد برادرشان از روسا، یا رییس هیئت گزینش مرکزی وقت هستند . نزد من آمد و گفت خبر داری تو اینجا سر کاری و لی اسمت در داخل روزنامه از طرف هیئت تخلفات درج شده است. مرا به طبقه هفتم مرکزی هفتم بخش کتابخانه برد و روزنامه را که نام من در آن درج بود، نشانم داد( مستند موجود است). تازه متوجه شدم چه سناریویی را اجرا کرده اند.
(ادامه دارد)....
توضیح: اعداد مربوط به سالها ممکن است با یک سال کمتر یا بشتر صحت و دقت داشته باشد. در آینده که مدارک را اسکن کنم و منتشر سازم ، این بی دقتی در موقع نوشتن این متون رفع میگردد. بنده عینا مکاتبه اصلی اخیرم را در اینجا منتشر کرده ام که ادامه آن با صداقت و بسته به اتفاقات آینده از بین مدارک و اسناد و نامه های متفاوت انتخاب و انتشار می یابد.
بیو گرافی
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
***
شرکت ملی نفت ایران
دانشگاه نفت
مدیریت اکتشاف و تولید سابق
مدیریت مهندسی و توسعه نفت
کارشناس مهندسی نفت..ناصر طاهری بشرویه
کارمند رسمی شماره 505468
و
روشنا...پیامبر عشق و آگاهی
***
همراه با
مکاتبات مستند بزودی منتشر میشود.