"دم"ت عشق و "دل" ت عشق و " تن"ت عشق
همه ذرات عالم عشق بینی*
***
بهوش،
هان! ای پسر،
عمرت به سر شد*
تو را، روز و شبت
دائم هدر شد*
به دل آهی بزن،
دل در به در شد*
گهی گوش و
گهی سر،
گه بصر شد*
خرابات دلت،
یکدم سفر کن*
شراب عشق نوش و
لب تو تر کن
شهی
بنشسته در محضر
نظر کن
نظر پوشان صاحب دل
خبرکن*
"خراباتیست دردل ،
های و هو کن"*
"لبی بر می بزن ،
دل زیر و رو کن"*
بیا ای عالم،
از علمت سفر کن*
بیا زاهد، تو
از زهدت حذر کن*
بیا عارف،
ردای پیر در کن*
بیا عاقل،
لبی از عشق تر کن*
"خراباتیست در دل ،
های و هو کن"*
"لبی بر می بزن ،
دل زیر و رو کن"*
بیا کافر،تو
ازکیفر نیاندیش*
بیا مومن ، تو
دل را هی نکن ریش*
بیا عابد،
کجا هی در پس و پیش*
بیا ای پیر،
تا کی منتر خویش *
بیا در عشق
دنیا را سفر کن
بیا در عشق
عقبا را حضر کن
بیا در عشق
عنقا را نظر کن
بیا در عشق
معنا مختصر کن
"خراباتیست در دل ،
های و هو کن"*
"لبی بر می بزن ،
دل زیر و رو کن"*
بیا ای شور،
درعشرت اسیری*
بیا ای سور،
خود محنت پذیری*
بیا منصور،
نصرت را حصیری*
بیا معشوق،
در عاشق نمیری*
جمال عشق،
کی!
تن را رها کرد!*
تو را دلبر شد و
هم سر عطا کرد*
تو کی آگه شدی،
او خود ندا کرد*
قلم را جوهر و
صورت به پا کرد*
"خراباتیست در دل
های و هو کن"*
"لبی بر می بزن
دل زیر و رو کن"*
جمال عشق را
گر خود توبینی*
ز خود وا می رهی
خود را نبینی*
"دم"ت عشق و
"دل" ت عشق و
" تن"ت عشق*
همه ذرات عالم
عشق بینی*
خرابات دل تو،
جمله حور است*
همان جا
وادی قدسی و
نور است*
دلت موسا و
عیسا ومحمد*
تو را سیمرغ و
کوه قاف و طور است*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google
http://s3.picofile.com/file/7418423652/4302.jpg
http://s2.picofile.com/file/7918897525/313_7.jpg
http://s5.picofile.com/file/8131162350/313_07.jpg
نغمه مرغ سحر ام
خامشی از تن ببرم
***
مست و خمارانه
سر ام
ساقی ام و می به
"بر" ام
مطرب عشق ام
خبر ام
شور به دلها ،
ببرم
عاشق و
مستانه سر ام
بلبل و
پروانه پر ام
ماه شب ام،
رهگذر ام
نور ز دل ها
بخرم
هوشم و
اهل بصر ام
هد هد خوش بال و
پر ام
مهر سلیمان
ببرم
ملک سبا را
بخرم
سبزه و گلدانه ،
سر ام
سنبل و
ریحان ثمرم
نای و
نی وشانه
شوم
میوه صد دانه
برم
ابر پر از آب و
تر ام
در پی خشکی و،
بر ام
شرح گل و دانه
زنم
عطر بهارانه
برم
عارف و
رندانه سر ام
قبله به میخانه
، برم
سجده به پیمانه ،
زنم
حال مسیحانه
برم
قدسی عقل و،
نظر ام
عشق ام و
دیوانه سر ام
آگه و
صاحب خبر ام
شوق به دلها
ببرم
آه شب و
اشک در ام
شمع ره و
آب زر ام
نغمه
مرغ سحر ام
خامشی
از تن ببرم
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
search rroshanaa on google.com
http://s1.picofile.com/file/7932708274/313_19.jpg
http://s5.picofile.com/file/8131007600/313_19.jpg
http://s5.picofile.com/file/8131008050/313_019.jpg
ما دگر عشق شدستیم
خدآگانه شدیم
***
هوی عشق آمده , او آمد ه
فرزانه شدیم
با سبو آمده
بو آمده مستانه شدیم
پر و هم بال گسستیم
چو پروانه شدیم
شیشه عمر شکستیم
از این خانه شدیم
ما ز بتخانه گذشتیم
به خمخانه شدیم
ساقی عشق شدستیم
چو پیمانه شدیم
مست چشمان ملستیم
خمارانه شدیم
شاهد شور و دم هستیم
که فرزانه شدیم
بخدا باده و هم
ساغر و دردانه شدیم
عارف و عاشق و
مستانه و دیوانه شدیم
مطرب و باده بدستیم
صمیمانه شدیم
شافی درد و غم هستیم
طبیبانه شدیم
ما سمیعیم وکلیم ایم
حکیمانه شدیم
آگه از خاک و اثیریم
ملیحانه شدیم
ما نه عقلیم و نه هوشیم
شهیدانه شدیم
به یقین ایم و خموشیم
حریفانه شدیم
همه تن مهر شدستیم
حبیبانه شدیم
اوحی قلب و دم هستیم
مسیحانه شدیم
ما دگر عشق شدستیم
خدآگانه شدبم
ز ازل بوده و هستیم
چو جانانه شدیم
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
Search rroshanaa on google.com
http://s3.picofile.com/file/7991991826/313_76.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130887242/313_076.jpg
مهر او ، محراب من شد
***
باز آمد ،
آن بهاران
نغمه بلبل شنیدم
دشت وصحرا،
پر ز گل شد
ساقی و ساغر بدیدم
های و هوی دل شنیدم
سوی یارم
پر کشیدم
دل به دلدارم بدادم
بوسه از رویش بچیدم
خاموشی
بر لب زدم من
چنگ بر زلفش کشیدم
بوسه بر لبها زدم من
چشم در چشمش تنیدم
دست بر دستش نهادم
خنده های اشک دیدم
باده شد ،آن خنده هایش
در هوای دل پریدم
حالیا ، مستانه گشتم
قفل دل را من بریدم
بال و پر،
ازهم گسستم
سوی جانان
پر کشیدم
سربه دامانش نهادم
گرمی اش،
ازجان خریدم
قامتش را
بوسه دادم
جام مهرش
سر کشیدم
مهر او ،
محراب من شد
"اقرء بسم رب" شنیدم
نور او،
انوار من شد
روشنا گشتم،
پریدم
شمس این عالم شدم من
بر مهستان
سر کشیدم
ذره ای بی حد شدم من
لا الا "هو" را بدیدم
"لا"ی او
"الا"ی من شد
در "الا "
هو را بدیدم
"هو"ی او
احیای من شد
جام وحیانی چشیدم
موسی و عیسا
شدم، من
از صلیب تن رهیدم
واژه و معنا
شدم من
لوح پنهانی
رسیدم
در "الف"
با" لام و میم ام
انک
"یا " "سین"
شنیدم
هوی او
"حا " "میم" من شد
والذی انزل بدیدم
صیحه قلبم شنیدم
"صاد" ذی ذکر، آ فریدم
صور ،در " را"یم دمیدم
طورسینین ام بچیدم
تلک، آیات خدا شد
در یقین, یحیا شنیدم
من کنون
با "یا"و "سین" ام
کاتب" علم الیقین" ام
سر " وحی" و اصل دینم
شاهد "عین الیقین" ام
در زمان و در زمین ام
روشنا،
حق الیقین ام
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
search rroshanaa on google.com
http://s4.picofile.com/file/7931457418/313_17.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130692068/313_017.jpg
وقتی خدا ناز مرا نزد ملائک می خرید
****
وقتی که, هستی را خدا*
عین عدم, می آفرید*
وقتی که چشمان مرا*
چون چشم خود, رعنا کشید*
وقتی خدا, ناز مرا*
نزد ملائک می خرید*
یک لحظه, اشک آگهی*
از نور چشمانم, چکید*
دیدم که عاشق گشته ام ,*
عشق گشته من را آگهی*
من عارف از خود گشته ام,*
عقل, بی خبر, در ابلهی*
من بودم و دم بود و هی*
من پیر و من سلطان و کی*
گردیده ام در نای و نی*
امروز و فردا ها و دی*
یک لحظه ارباب وجود*
با قطره ای, اشکم سرود*
یک لحظه, نوری روشنا*
از تیرگی هایم ربود*
در دم که آگاهی شدم*
شیطان, به دستم بوسه کرد*
قلبم , مقرب تر شد و*
خود آن خدا را بوسه کرد*
آری که من عشق بوده ام *
عشق بوده من را آگهی*
من عاشق خود بوده ام *
خود عاشق حور و پری *
من بودم و دل بود و نی*
ساقی , شراب و جام می*
شوریدم اندر نای و نی*
شرح دل و اسرار می*
مست وخراباتی منم*
حور و سما واتی منم*
عشق ام, شراب ام, مستی ام*
حق را نشان ام, هستی ام*
من حی و قیوم ام به عشق*
حق گویم و رویم ز عشق*
من ریشه ها یم دیدنی ست*
گل واژه هایم چیدنی ست*
بر دفتر و اوراق دل*
تابیده ام , حق دیدنی ست*
رو سوی دل, حق را ببین*
یک دم, بر ساقی نشین*
خور باده ای هوش آفرین*
مستی حق بین را ببین*
آن صورت حق آشناست*
بی پرده است و روشناست*
اندر دل و قلب شماست*
می گردد و نور خداست*
نوری که, در جام شماست*
حوری که, هم نام شماست*
آئینه دار هستی است *
آگاهی و عشق و صفاست*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
30/10/91
Search rroshanaa on google.com
http://s3.picofile.com/file/7628806662/1106.jpg
http://s1.picofile.com/file/7628806020/106.jpg
http://s3.picofile.com/file/7628806662/1106.jpg
http://s1.picofile.com/file/7628806983/1066.jpg
http://s5.picofile.com/file/8102610418/313_106.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130533926/313_0106.jpg
*عاشق شدم دوباره
*عاشق شدن، "بهاره"
***
*دویدم و دویدم ،
*رو تپه ها پریدم
*هر جا بلندی دیدم،
*تو حفره ها پاشیدم
*دویدم و دویدم،
*به آتیشا رسیدم
*رو آتیشا پریدم،
*رو شعله ،
آب پاشیدم
*دویدم و دویدم
*به دریا ها رسیدم
*میون آب پریدم،
*آبو یه جا بلعیدم
*دویدم و دویدم ،
*به سبزه ها رسیدم
*تموم سبزه ها رو
*بیخ و بن اش بریدم
*دویدم و دویدم
*به جنگلا رسیدم
*درخت و جنگلارو
*یکی ،یکی بریدم
*دویدم و دویدم ،
*تو بیشه ها خزیدم
*بسی درنده دیدم،
*گوش و سرش بریدم
*دویدم و دویدم
*به حیوونا پریدم
*با آدما تنیدم
*سراشونو بریدم
*پریدم و پریدم
*ماه و ستاره دیدم
*ماه و ستاره ها رو،
*از آسمونا چیدم
*پریدم و پریدم
*به کهکشون رسیدم
*کرات کهکشون رو
*ازاون بالاها چیدم
*دویدم و دویدم
*دیگه چیزی ندیدم
*"فکر نکنین اینا رو
*با کینه سر بریدم
*اونارو،
راضی کردم
*با دلنوازی کردم
*عاشق بودم بدونم
*چرا زنده بمونم"
*اونجا سرک کشیدم
*اینجا الک کشیدم
*دیدم که پا ندارم
*یه ذره نا ندارم
*نه سر دارم،
نه سینه
*تو دستام،
یه "زمینه"
*زمینو آبش کردم
*اونو سرابش کردم
*دیدم که دست ندارم
*یه حوری ام ، بیدارم
*خودمو ،تو نورا دیدم
*به سر تا پام خندیدم
*عاشق شدم دوباره
*عاشق شدن، "بهاره"
*حالا چشامو می بندم
*نگی، که خالی بندم
*نوره میاد سراغم
*مکث میکنه دماغم
*نورو، تو قاب میگیرم
*قابو ،حباب می گیرم
*قابه، پر از نور میشه
*هی، نوره،
پر نور میشه
*باز نوره،
پر شور میشه
*باز همه چیز،
جور میشه
*همه رو،
تو قاب می بینم
*نه خواب،
که ناب می بینم
*بلند میشم دو باره
*میخوام بگم ،یه چاره
*آخه،
اینجام بهاره
*ولی فایده نداره
*بهار سبز ایرون
*همه آدماش، تو زندون
*زندونه در نداره
*زندونباناش، بیکاره
*زندونیاش، یه باره
*منتظر بهاره
*بهار شاد و خندون
*دیگه کسی رو نرنجون
*پلیسا، تو خیابون
*چماقا، تو دستتون
*خواهرتو ،نترسون
*آخر،
میشی پشیمون
*ای حاجی ولنگون
*دست بردارین،
از ایمون
*پا نذارین ،تو ایوون
*سر نکنین تو تمبون
*تو رو خدا ،
رییس جون ،
*دست بردار،
از این ایرون
*بسه ،دیگه
نسوزون
*مارو،
اینقد، نجزٌون
*عاشق بشو دوباره
*یه بار ، فایده نداره
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
2/5/90
Search rroshanaa on google.com
http://s3.picofile.com/file/7696837739/1392.jpg
http://s4.picofile.com/file/7999921177/313_84.jpg
http://s4.picofile.com/file/7999961612/313_084.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130360118/313_0084.jpg
مه رخی جانانه , عریان
ماه شب ،در خانه گشتم
***
دوش
من فرزانه گشتم*
دلبری مستانه،
گشتم*
مه رخی جانانه
عریان*
ماه شب ،
در خانه گشتم*
قلب را،
دردانه گشتم*
عقل را،
دیوانه گشتم*
چشم من،
ابر بهاران*
اشک را
پیمانه گشتم*
زاهدا,
دردانه دیدم
مطرب جانانه
دیدم
باده اش در دل
چشیدم*
سجده را در می
کشیدم*
کعبه ام
بتخانه گشته*
مسجد ام،
میخانه گشته*
قبله ام
پیمانه و می،
مستی ام
رندانه گشته*
شرحه ای در سینه
دیدم*
اشک آگاهی
چکیدم*
می" زدم ، از غم،
رهیدم*
عشق و آگاهی
تنیدم*
سینه ام،
کاشانه گشته*
دلبرم ،
فرزانه گشته*
شمع و گل ،
پروانه ، بلبل
محفل ام
جانانه گشته
دم شدم
در دم پریدم
پر زدم از تن
جهیدم"*
گلخن ام
گلخانه دیدم*
گلبن ام
ریحانه دیدم*
جان من
مستانه گشته*
حال من
حنانه گشته*
قلب من
پروانه عشق*
هستی ام
افسانه گشته*
زادم و آگه پریدم
روح قدسی را
تنیدم
در عدم
بی دم چکیدم
آدمم بی دم
بدیدم
عاشق و فرزانه
گشتم
قصه و
افسانه گشتم
آگه از
اسرار دین و
منجی دورانه
گشتم
من چراغ دین ام اکنون
من علاءالدین ام اکنون
نارام و نور ام,
چراغ ام
مالک,
یوم الدین ام اکنون
***
ناصر طاهری بشرویه ...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی*
Search rroshanaa on google.com
http://s1.picofile.com/file/7361572361/tamam333.jpg
http://s1.picofile.com/file/7361573652/ggggg.jpg
http://s5.picofile.com/file/8116631776/313_62.jpg
http://s5.picofile.com/file/8116631326/313_062.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130199876/313_0062.jpg
می عشق تو نوشم من خموشم
تو دانی من چه نوشم پرده پوشم
***
هوا سرد است و
هنگام زمستان
بباریدم بر او
در حال مستان
رخم دید و دلش
باور نمی کرد
زمستان
بارش باران
ز " مستان"
دلم مستانه
باریدن گرفته ست
زمستانم بهار
از سر گرفته ست
ز نورت ماه من
انور نشان است
رخت ساقی ،
دلم ، ساغر کشان است
خزانم را زمستان
مرمرین کرد
مرا گرمای مهرت
انگبین کرد
مرا " باران می" بارد
بهار است
دلم هر دم به یادت
میگسار است
رخ و چشم مرا
می لاله گون کرد
دل و قلب مرا ،
می ساربون کرد
مرا ساقی، ز"می"
آلاله ام کرد
رخ اش شمعی شد و
پروانه ام کرد
چو مجنون روز و
شب آواره گشتم
دلم لیلی شد و
مستانه گشتم
کنون من ساقی ام
من "می فروش "ام
شراب عشق
در مجمرفروشم
دل من چشمه
آب حیات است
چو مهرآبت نباشد
دل ممات است
بیا مهر تو
هم تاج و سر من
ردای عشق
گشته رهبر من
می و ساقی و ساغر
دلبر من
سواد و جوهر و هم
دفتر من
به شب ماه تو بینم
شب نبینم
به مه مهر تو بینم
مه نبینم
می عشق تو نوشم
من خموشم
تو دانی من چه نوشم
پرده پوشم
دل و دلبر یکی بینم
نبینم
به لب من " بوسه" بینم
لب نبینم
***
ناصر طاهری بشرویه....روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
search rroshanaa on google
http://s1.picofile.com/file/7912924301/313_5.jpg
http://s5.picofile.com/file/8130042950/313_05.jpg
کس چه می داند که
منجی جز تو و جز ما نبود
***
کس چه می داند
که در دل،
آتشی برپا نبود
قطره ای،
از عشق نوشیدم
دلم گرما نمود
کس چه می داند
که یارم
دلبری تنها نبود
ساقی میخانه بود و
عشق صنعاء مینمود
کس چه می داندکه
شیرینی و
فرهادی نبود
باده ای
چرخی زد و
شیرین و
فر هادی نمود
کس چه می داند که
لیلی عاشق و
شیدا نبود
خلوتی
در قلبش افتادو
رخش لیلا نمود
کس چه میداند که
مجنونی
در این صحرا نبود
لیلی مستانه ای،
مجنون ره صحرا نمود
کس چه میداند که
در دشت و دمن
گلها نبود
آتش مهری
چو پیدا شد
همه گلها نمود
کس چه میداند
زبانم کاتب و
گویا نبود
جام می
در دستم افتادو
دلم،
سودا نمود
کس چه میداند که
پیغامی و قرآنی نبود
بر قلم افتاد عشق،
احمد،
هم آوایی نمود
کس چه میداند که
نامی از من و یحیا نبود
عشق،
آگاهم نمودو
حال من احیا نمود
کس چه می داند
که یحیا، جز من و
عیسا نبود
من به عشق
احیا شد م
آن عشق ،عیسایم نمود
کس چه می داند
که منجی جز تو و
جز ما نبود
روشنا آمد
بگوید
عشق غوغا
می نمود
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
search rroshanaa on google.com
http://s2.picofile.com/file/7929913973/313_14.jpg
http://s5.picofile.com/file/8129883642/313_014.jpg
شاهد شیرین عذارم، حالتی مستانه دارد
*****
*ساقی میخانه دل،
*باده ای
دردانه دارد
*شاهد شیرین عذارم،
*حالتی
مستانه دارد
*شعله شمع وجودش،
*عقل و دل،
پروانه دارد
*نفخه های گرم مهرش،
*روح و جان،
فرزانه دارد
*"نرگس مست" اش
چو خندد،
*دل ، به دنیا ،
دل نبندد
*نغمه های "دل نشین" اش
*قصه و افسانه دارد
*مستی و می،
مطرب و نی،
*سا قی و پیمانه ها،
هی،
*باده ای جانانه دارد
*شربت و می ،
بر لبانش
*ساغر و نی ،
در زبانش
*عشوه ها،
صاحبقرانش
*عاقلان، دیوانه دارد
*زاهدا،
سجاده تا کی!
*عاقلا،
هی ناله و نی
*ای شه و
سلطان و هم کی
*عقلتان، دندانه دارد
*ای حواریون عیسا
*ای امام ،
خاخام و ترسا
*والی مسجد ،کلیسا
*دین فروش،
کفرانه دارد
*ای فقیه ، ای آیت الله
*مجتهد ، ای پاپ دانا
*روشنا آمد، بدانید،
*روشنا، پیمانه دارد
*نی حلال و
نی "حرام" اید
*نی ز شاه و
نی "غلام" اید
*نی زمین و
نی "زمان" اید
*جهل هم،
تازانه دارد
*دست از ادیان
بشویید
*عیسی و احمد ،
نگویید
*کان حکیم عشق و
رحمت
*روشنا در سینه دارد
*روشنا،
" نور بهشت" است
*شاهد
" لوح سرشت" است
*کاتب
"سر انالحق"
*قبله ای،
فرزانه دارد
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
*پیامبر عشق و آگاهی
25/4/90
http://rroshanaa.persianblog.ir
http://rroshanaa.mihanblog.com
http://s1.picofile.com/file/7569652468/hgfg.jpg
http://s4.picofile.com/file/7994564622/313_80.jpg
http://s5.picofile.com/file/8129776450/313_080.jpg