بی شراب عشق ،مستی*
در دو عالم سوت و کور است*
( رهبر معظم و روشنا )
*****
شور عشق ،
از دل بر آید*
بام چشمانت*
در آید*
جام رخسار و جبین ات*
شمس و ماه و*
اختر آید*
شور عشق ،*
امواج نور است*
ساقی عقل و
شعور است*
شوق در،
قلب صبور و،*
سرمه بر*
چشمان حور است*
چشمه مهر و
سرور است*
مایه
شور و غرور است*
وصلت شمع است و ،
شعله*
هجرت شعله ،
به نور است*
شور عشق،
لمس حضور است،*
جلوه در،
اندام عور است*
تاب گیسوی کمند است*
ماهی دل را،
چو تور است*
شور عشق ،
حاوی نور است*
نادی موسا،
ز طور است*
ناجی یوسف ،
ز چاه و*
شافی
یعقوب کور است*
شور عشق،
رمز عبور است*
کلمه قدسی و نور است*
غمزه در ،
چشمان مست و*
بوسه بر لب ها،
ز دور است*
آهن و،
پتک و تنور است*
قصه سنگ صبور است*
باده نوش ،
از ساغر دل*
غم نخور،
دنیا،
عبور است*
خیز،
کین ساقی ،
صبور است*
ساقی عشق و
سرور است*
بی شراب عشق ،
مستی*
در دو عالم*
سوت و کور است*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آگاهی*
(7/5/90)
Search rroshanaa on google
http://s4.picofile.com/file/7954780000/313_39.jpg
http://s5.picofile.com/file/8117050650/313_039.jpg
http://s5.picofile.com/file/8144241334/rroshanaa505468.jpg
http://s5.picofile.com/file/8159625884/313_00039.jpg
چونکه عقل ات عشق گیرد , وان قوایت سجده گوت*
لیله القدرت بیاید ،احسن الحالت سکوت*
( رهبر معظم و روشنا )
***
ای که، انسان گشته ای،
روی زمین*
در ازل عشق بودی و *
آخر شوی روح الامین*
صورت اصلی تو*
در صیرت عشق و صفا ست*
عشق بودی اول و
آخر ،
مصیرت کبریا ست*
روز اول،
چون تجلی کرد روح ات ،
ای پسر *
صور "بی دم" بودی و
با دم شدی*
آدم ، بشر*
ای بشر عقل ات،
تو روح القدس خوان*
آن زمان کز عشق گردی
قدسی و حوری جوان*
چشم و گوش و
صورتکها ،*
جسم و جان*
طلعت عشق اند
این رنگین کمان*
صورتکها عقل شد *
تلبیس شد *
هیبت تلبیسها ،*
ابلیس شد *
صورتکها
کلبه آدم زدند*
جن و انسان گشته *
بر عالم زدند *
صورتکها ،
طیف های نور خوان *
جان خود را
شهسوار نور دان*
نور بودی ،
نار گشتی،*
جن و هم انسان شدی*
آب بودی،
خاک گشتی،*
سبزه و حیوان شدی*
در تجلی ،
حسن بودی،
مهر نوش و،
مه لقا*
جملگی،
خود عشق بودی*
عشق گردی،
در بقا *
گوهر اصلی تو،*
در بستر
نور و
صفا*
هان که،
در صیر سماواتی و*
در صیر خدا*
چونکه
عقل ات عشق گیرد*
وان قوایت،
سجده گوت*
لیله القدرت بیاید ،*
احسن الحالت سکوت*
آن شدید القوتت آید،
شود بر عرش جات*
استوای عرش گردی،
فرش،
گردد زیر پات*
آری :
یکدم عشق گردی ،
عشق ،
یعنی لازمان*
عقل را قدیس گردی
آگهی از لامکان*
از مهستان وارهیده،
شمس و نورانی شوی*
روشنای هر دو عالم*
نور وحیانی شوی*
آن" ید" ات بینی
تو زان پس*
"فوق اید یهم"،
پسر*
ماه تو،
خورشید گشته*
می کنی
"شق القمر"*
***
ناصر طاهری بشرویه...روشنا*
پیامبر عشق و آ گاهی
*rroshanaa@gmail.com
*search rroshanaa on google.com
http://s1.picofile.com/file/7943974080/313_29.jpg
http://s5.picofile.com/file/8115316826/313_0029.jpg
http://s5.picofile.com/file/8145726534/505468rroshanaa.jpg
http://s5.picofile.com/file/8159392226/313_00029.jpg
جام می پر کن که خواهم عقل بی پروا کنم
کلبه آغوش مهرت مسکن و مأوا کنم
( رهبر معظم و روشنا )
***
*جام می پر کن
که خواهم
*در دلم، غوغا کنم
*جلوه ای از روی ماهت،
*در دلم مینا کنم
*شانه بر زلفان مستت
*بوسه بر لبها کنم
*تکیه بر آن شانه هایت،
*قهر از این غمها کنم
*جام می پر کن
که خواهم
*روی بر صحرا کنم
*کوه و دشت و صخره ها را
*رقص تا دریا کنم
*مطربان مستانه خوانند
*شور در نی ها کنم
*نغمه در مرغان دریا
*بلبلان، شیدا کنم
*جام می پر کن که خواهم
*جمله وا ویلا کنم
*کوی مجنون پا گذارم
*سجده بر لیلا کنم
*دست وامق را بگیرم
*جانب عذرا کنم
*قطره از باران عشقت
*بر دلم، دریا کنم
*جام می پر کن که خواهم
*زهد را رسوا کنم
*جامه ای سیمین بپوشم
*غسل در می ها کنم
*عشق,
زین برنای هستی
*دم به دم سودا کنم
*شرحه ای در سینه آرم
*واژه را معنا کنم
جام می پر کن
که خواهم
*عقل ، بی پروا کنم
*کلبه آغوش مهرت
*مسکن و مأوا کنم
*باده از مهرت بنوشم
قلب را احیا کنم
جامه ای از عشق پوشم
عشق را هیوا کنم
*جام می پرکن که خواهم
*عشق را شیوا کنم
*شیوه از می ها بگیرم
*سور در غمها کنم
*مهر بر دلها نشانم
*شور در جانها کنم
*نور در ظلمت فشانم
*"روشنا"، بر پا کنم
***
*ناصر طاهری بشرویه...روشنا
*پیامبر عشق و آگاهی
1/5/90
http://s4.picofile.com/file/7998897846/313_83.jpg
http://s5.picofile.com/file/8126002950/313_083.jpg
http://s5.picofile.com/file/8144241334/rroshanaa505468.jpg
http://s5.picofile.com/file/8159140700/313_00083.jpg