سبز ها گویند، عشق
سبزها گویند ،
ما سبز از خودیم
سبزه ایم و
در شکفتن سر خودیم.
ریشه ها مان ،
در پی آبادی اند.
در پی سبزینه بودن،
بی خودیم.
عاشق نور و
هوای تازه ایم.
در دل کوه و
کنار سازه ایم.
همجوار آب و
در جوی و کنار.
موج های باد را،
اندازه ایم.
سبزه ، بر
آزادگان این زمین.
بر نداهای،
همه ایران زمین
بر برادر خواهران نازنین.
جمله بر آزادگان و مومنین.
سبز ما ، بر ،
سالمین و صالحین
سبزه بر،
اندیشه های مرسلین.
بر همه فریادهای
عدل و دین.
بر چنین اندیشه ها ،
صد آفرین.
سبزها از ظلم و کین،
بی رنگ باد.
شرق و غرب این زمین،
بی جنگ باد.
آتش افروزان جهل و
کفر و کین..
بر همه قدرت نشینان،
ننگ باد.
از خدا خواهیم،
دل بی زنگ باد.
عشق و آگاهی به دل،
پر رنگ باد
سم اسب حاکمان خشم و کین
تیر بر آزادگان ،
در سنگ باد.
سبزه ایم و
سبزه هامان سبز باد.
سر خوشیم و
باده هامان گرم باد.
مهر بر آزادی و
آزادگان.
تا ابد، اندیشه هامان،
سبز باد.
رهبر سبزینه ها،
سبزینه گی ست
یاور اندیشه ها،
بالنده گی ست.
از افق تابیده
یاران ، روشنا
روشنا خود،
رهبر آزادگی ست.
هان :
نگاهی بر افق کن، نازنین
سوی تو آید،
ندای مرسلین.
کفر و دین ات را،
رها کن جان من.
روشنا آمد،
بشوید جهل و کین.
روشنا، خود،
رهبر سبزینه هاست.
روشنا ، خود،
آفت سرگینه هاست..
روشنا ،
در این هزاره، شاهدان.
مهدی و
هم آن مسیح سینه هاست .
هان بشر،
آن مهدی خاتم، وفاست.
منجی آخر زمان ،
عشق و وصفاست..
عشق و آگاهی، مسیح سینه ها ست.
در دو عالم ،
عشق، جان کبریاست.
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
22/8/89