من مسیح هستم . آمده ام به قامت عطرگل محمدی
بنام پدر، پسر، روح القدس : لوح ،کلمه، کتاب را پیامبرم
خود را بشناس ،خدا را شناخته ای
خود را نمی شناسی مگر عیسای وجودت را بر صلیب تنت ملا قات کنی
عیسای خود را بر صلیب نمی بینی مگر بکمک افاضه عشق عیسای قبل از صلیب را ببینی
عیسای قبل از صلیب را نمی بینی مگر عیسای طفو لیت خودت(پسر) را ببینی و با تو سخن گوید
عیسای متولد شده ((پسر)) را نمیبینی مگر روح القدس وجودت (روح القدس- عقل محض-عقل قدسی و پاک شده از عادات جنی و انسی)، بر تو ظاهر شود
((روح القدس))، ظاهر نمیشود ، مگر معشوق و محبوب باقی ،این "مریم عشق" وجودت تکوین یابد
مریم عشق را ملاقات(تکوینی) نمی کنی ،مگر وارد وادی مقدس عشق شوی.
وارد وادی عشق نمی شوی ،مگر خود عشق ((پدر)) شوی
خود" عشق "نمی شوی ،مگر ترک غیر عشق کنی
ترک "غیر عشق" نمی کنی، مگر انشاء الله ،یک دم و یک نفس ، به مدد عشق از عالم ملک منصرف شوی، و قوای خود را منصرف از ملک ملاقات کنی ، جلوه "معشوق درون" را ببینی ، دل و دلبر یکی گردد و هوای دل ( همان یک دم، یک نفس) را که بین تو و قلب صنوبری ات میگردد ، ملاقات کنی.
اگر این حالت در تو تکوین یابد ، پدر ، پسر و روح القدس را ملاقات کرده ای که هرسه خودت هستی و اینجا خود را شناخته ای، که خدا را شناخته ای.(در ادامه بیان شده است)
********************
رایحه گل، واقعیتی از گل است، که خارج از زمان و مکان و هویت ملکی گل در افق و عرشی بالاتر و در هویتی و حالتی همه مکانی وهمه زمانی و تنها به مدد دم و نفس ادراک قلبی می گردد. تنها هویتی را که گل در خارج از خود میتواند ملاقات کند و خود اوست، عطر و رایحه گل است .
گل میوه تکوین است ،کاستی های همراه گل هم ماهیتی تکوینی دارد، از جمله فساد پذیری گل امریست تکوینی. خداوندگار گل باقی و فساد نا پذیر است . اودر گل به امر" کن فیکون" مشغول است. لحظه ای از آن غافل نیست ،در آن جاریست.در گل متجسم و متشخص میشود. در یک گل زرد است در گلی دیگر سرخ ، ودر گلی دیگر به رنگی دیگر.
نیز چنین است برای یک سیب. در یک سیب ترش، در سیبی دیگر شیرین ،در یک سیب لطیف و آبدار و در دیگری خشک و زمخت، در سیبی معطر در دیگر سیب نا معطر. همه این ها احوال تکوینی سیب و از امور خداوندگار سیب و از جانب او وحی و تکوین می یابند. رایحه در سیب است، سیبی که میتواند بطور تکوینی، زرد ، سبز یا سرخ باشد . زشت یا زیبا باشد. تو نیز به عشق و آگاهی معطر میگردی ودر لا مکان و لازمان منتشر میگردی
آری، وحی عطر و رایحه محمد است ، امر تکوینی است و قرآن کتاب وحی و کتاب تکوین محمد است که محمد بشریست از جنس تو پس ، قرآن کتاب تکوین تو نیز هست .لوح مکنون و محفوظ در توست. این وحی را تو در درون خود نیزشهادت میدهی و تو نیز ایمان می آوری و تکوینا به خود ندا میدهی: بخوان بنام آنکه بر تو وحی نمود و تو به او حی شدی.
عطر خوش سیب ندای سیب کامل است سیبی که بر صراط مستقیم "صراط الذین انعمت علیهم" تکوین یافته است. همه از آن نعمت عطر آگین استقبال میکنند و به آ ن ایمان می آورند و به واسطه آن رایحه خوش نیز خود سیب را با همه کاستی های صورت بندی شده اش میپذیرند ، لیکن سیبی را که بوی گند ناخوش ضلالت و فساد بر آن وارد شده کسی استقبال نمی کند .در حالی که رایحه و گند هردو امر تکوینی سیب اند یکی صورت کمالیه و دیگری صورت ضلالیه را متجلی نموده است .
***********************
*
آری ، خود را بشناس ،خدا را شناخته ای
خود را نمی شناسی مگر عیسای وجودت را بر صلیب تنت ملا قات کنی
عیسای خود را بر صلیب نمی بینی مگر بکمک افاضه عشق عیسای قبل از صلیب را ببینی
عیسای قبل از صلیب را نمی بینی مگر عیسای طفو لیت خودت(پسر) را ببینی و با تو سخن گوید
عیسای متولد شده ((پسر)) را نمیبینی مگر روح القدس وجودت (روح القدس-عقل محض-عقل قدسی و پاک شده از عادات جنی و انسی)، بر تو ظاهر شود
((روح القدس))، ظاهر نمیشود ، مگر معشوق و محبوب باقی ،این "مریم عشق" وجودت تکوین یابد
مریم عشق را ملاقات(تکوینی) نمی کنی ،مگر وارد وادی مقدس عشق شوی.
وارد وادی عشق نمی شوی ،مگر خود عشق ((پدر)) شوی
خود" عشق "نمی شوی ،مگر ترک غیر عشق کنی
ترک "غیر عشق" نمی کنی، مگر انشاء الله ،یک دم و یک نفس ، به مدد عشق از عالم ملک منصرف شوی، و قوای خود را منصرف از ملک ملاقات کنی ، جلوه "معشوق درون" را ببینی ، دل و دلبر یکی گردد و هوای دل ( همان یک دم، یک نفس) را که بین تو و قلب صنوبری ات میگردد ، ملاقات کنی.
اگر این حالت در تو تکوین یابد ، پدر ، پسر و روح القدس را ملاقات کرده ای که هرسه خودت هستی و اینجا خود را شناخته ای، که خدا را شناخته ای.
ناصر طاهری بشرویه.....روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
rroshanaa.persianblog.ir
rroshanaa.mihanblog.com
nasertaheriboshrouyeh.iranblog.com