اخ اخگز این خاک ، پاره آتش است
پاره ای آتش که، دایم خامش است
خا خامشی ، کان روشنی از آن اوست
روشنی های همه مهتاب ، اوست
ات آتشی، گر اب را رحمت شدست
آب زان رحمت ، همه آتش شدست
ات آتشی گر باد را بستر شدست
باد بر عالم ، همه اخگر شدست
باد باد، گاهی بستر آتش شدست
خاک زان بستر، چو خاکستر شدست
ب بستر هر آیه ، آیه دیگر است
بستر اسماء عالم ، جوهر است
ج جوهر هر ذره ، آن را بستر است
ذره در جوهر بماند ،گوهر است
چو چونکه خود بستر شود،آن خود خداست
خود در آن بستر ، یکی از انبیا ست
نا ناصر طاهری بشرویه....روشنا
سروش عشق و آگاهی