( ادامه از قبل....رایهامان چون شده!)
مرسلین بی چشم
بیند لامکان
مرسلین در عرش
گیرد لازمان
مرسلین بی گوش
صوتش نام او
مرسلین بی صوت
حرفش وحده هو
وحده هوی مرسلین
یک دم بود
با همان یک دم
دمادم "دم " بود
آری آری دم به دم
با "دم " تویی
آری آری
چشمه زمزم تویی
قبله عالم تویی
آدم تویی
مرسلین و
مهدی خاتم تویی
چشمه زمزم
دمادم زمزم است
مهدی خاتم
دمادم خاتم است
هان کجایید
چشمه ها ، پر آب شد
هان بیایید
قلب ها سیراب شد
هان کجایید
تیرگی در خواب شد
روشنا آمد
افق محر اب شد
زاهدان
آن گنبدان را بشگنید
موبدان
خود آن چلیپا بفکنید
عابدان
آن سجده ها را تا زنید
عارفان
خود عقلها را پا زنید
عشق آمد، عشق آمد
وحده هو
حور آمد، حور آمد
حبذو
عشق آرید، عشق آرید
یک کلام
"نور"ها، بی عشق "نار"ند
والسلام
ناصرطاهری بشرویه
(روشنا)
پیام آور عشق و آگاهی