( رایهامان چون شده)
من ندیدم
رایهامان چون شده
لیک دیدم
رای دادن ،خون شده
من ندانستم
ولایت عهد ما
تیغ درکف دارد و
مامون شده
من ندانم
سبزهامان چون شده
لیک دانم
قطره ها بارون شده
من ندانستم
که ملا های ما
دین و دنیا خورده و
قارون شده
حاکمان در پرده بینم
خوش نشین
ریش هاشان
رفته است تا روس و چین
با قراولهای
مست و نقره بین
تیغهاشان
میزند بر مسلمین
آن "بله گویان"
خدمت بر جبین
چون مترسک گشته اند
در ملک و دین
از چه گویم
از چه نالم، ای خدا
خود نبودی
لحظه ای از من جدا
جاهلان ، بر منبر و
در قصر ها
ظالمان ، در چکمه ها
بر اسب ها
آری، اندر دورها
نزدیکها
نی اروپا
نی که در امریکها
نی ریاض و نی فلسطین
اورشلیم
یا مدینه یا به مکه
مستقیم
هم در ایران شهر تهران
در وطن
کی تو خواهی کرد
دنیا بی زغن
"قاضیان حکم"
کی عادل شوند
"حاکمان ملک "
کی قابل شوند
آری آری
نیک گفتی آفرین
ترک دنیا کرد
باید نازنین
من نگویم
ترک دنیا چون کنی
لیک گویم
غصه ها بیرون کنی
غصه ها ، بیرون نگردد
ای غمین
تا نگردد عقل تو
چون مرسلین
مرسلین را عقل و
روح القدس بین
نی همان عقلی که
چشمش بر زمین
...ادامه دارد