ادامه از بخش 3 ( پست قبل)
آری:
…
(یس)
"یس"
آری:
تکوین به
یحیا(ی) را،
سلام(س)
می شوی.
همانا:
حی به یقین(ی)،
یقین(ی) به حی،
حق الیقین(ی)،
را
سلام(س)،
میگویی و میشنوی.
"یا سین"
حال یقین(ی)
و
سلام (س)تو به
"حی" شدن
همانا:
"یحیا"(ی)
شدن
است.
آری:
"آل یاسین "
شده ای.
از جمله
"مرسلین"
شده ای.
***
در حال و به حال
بحق رسیده ای .
برای اولین بار،
حال غیر فانی را
حال یقین را،
حق الیقین را ،
رب رضی را،
لبیک گفته ای.و
در حال،
کتاب مکنون و محفوظ ،
در دست توست.
در توست.
حال توست.
تو هستی.
تو به این
یحیا.
همانا :
نفس آگاه به
"حی شدگی"
متحول شده ای .
""یحیا""
شده ای.
آری : یحیا (ی)،
را
سلام
(س)،
گفته و شنیده ای.
همانا:
به حال یقین (ی)
آری: (ی)
وارد شده ای.
از حقیقت خودت
یقین(ی) یافته ای.
حالی که در آن ،
تایید و سلام(س) روح القدس( عقل قدوس) را
به
یقین(ی) ،
دریافت میکنی.
آری:
به حال حی و باقی وارد شده ای.
به عالم باقی،
متولد شده ای.
یحیا
آری:
"ی"
شده ای.
بقا و سلامت(س)، را
در این تولد،
سلام(س) می شنوی.
از حال فانی رخت بر بسته ای.
عالم ملک و تعینات و
تعلقات زود گذر را موت شده ای.
ملکوت باقی و پاک و سالم(س)
در این موت شدگی،
تو را سلام(س) می گویند.
به حالی بی تردید و
آگاهی و ادراکی غیر فانی،
بر انگیخته شده ای.
" لم یلد و لم یولد " را
تکوین یافته ای.
قلب مطمئن و عقل سلیم(س) ،
همانا:
حال یقین(ی) و رب رضی ،
در این بعثت
تو را سلام(س) می دهند
آری:
عین الیقین( عقل قدوس =رب رضی=آگاهی = روح القدس)،
علم الیقین( کلمه=عیسا=پسر )،
حق الیقین ( عشق= رحمان و رحیم =ربک الحق=پدر)،
در این بعثت تو را
تسنیم (طین =ذی طو ًی =طور سینین=بلد الامین )می کنند.
و این همه خودت هستی.
آری:
پدر ، پسر، و روح القدس تو هستی.
عشق، کلمه،و آگاهی ، تو هستی.
سنم ملکوتی شده ای.
آری:
به یقین(ی)،
سالمین(س) را،
این روح و جسم حی و قیوم خود را،
این جنتین را،
نبی
میشوی.
بطور تکوینی و بحق. به خودت
به این
"یحیا"
آری:
"ی"
سلام .
آری :
" س"
میگویی.
آر ی :
"یس"
در تو تکوین یافته است.
سلامی به قامت
" شدن".
همانا:
حی شدن.
"یحیا "
آری:
"ی"
شدن.
از جمله یوقنون (ی) شده ای.
معنای
"و یحیا من حی عن بینه"
در تو تکوین یافته است.
یحیا شدنی،
با نبأ از
حقیقت قیام ، و آمدنْ
عیسا ، محمد ، موسا،
، همه انبیاء
و
خودت ،
آری:
در حالی که به این
کتاب عظیم
–همانا :
"عشق" –
در نزد عقلت .
همانا :
(حکیم)
تکوین یافته ای .
برای عقلت،
همانا: حکیم
قرآن ، شده ای.
آری:
قرآن حکیم
نزد توست.
و عقلت
همانا:
تو
بر این قرآن
یقین (ی) داری.
و بر این عشق شدگی،
حی شدگی،
یحیا (ی)
شدگی،
سلیم(س) و تسلیم(س)و
مسلمان(س)
شده ای.
آری :
تو
همانا:
حکیم قدوس،
این
یحیا (ی) را،
همانا:
خودت را،
سلام (س) ،
می گویی و می شنوی.
آری:
"یس"
در تو تکوین یافته است.
عقل سلیم و قدوس .
آری :(عسق)
که تو هستی.
به خودت ندا خواهی گفت:،
""یس. و القرآن الحکیم""
""انک لمن المرسلین""
همانا:
عقل قدسی فعال می شود .
در برگشت از این تکوین،
در حالی که خود
از همنفسی با مریم عشق
قدسی شده ای ،
از چشمه آب حیات تعمید یافته ای ،
به امر و به حسب مقام تکوینی ،
به فعلیت و نام یحیا،
مردمان را تعمید می دهی.
خبر در راه بودن عیسا را میدهی.
این یحیا،
فعلیت همان عقل سلیم همانا: حال یقین در تو است.
فعلیت و تجسم روح القدس پیام آور است.
یحیای(ی) مسلمان و سلیم(س) است.
"یا"" سین"
است.
وجهی از تو است،
وجه سلیم و یقین تو،
که بر "حی شدگی" تو با بینه
تصدیق و تایید و یقین یافته است.
فعلیت عقل سلیم ،
در تسلیم به
عشق و حی شدگی تو،
و یقین تو به
تکوین به امر،
"اوحی الیک"
می باشد.
یا سین
تکوین نفس مطمئنه و یقین
و تحقق حال
" یوقنون"(ی)
در ملاقات با
سنم (س) ملکوتی
است.
تجسم حق الیقین
(ی)
و اطوار سینین
(س)
است
تکوین حال وحیانی در تو است.
یحیا
آری:
(ی)
شده ای.
بر تولد و بعثت و موت خودت،
سلام
(س)
و تسبیح(س)
میگویی و میشنوی.
آری:
یحیا (ی)
در طور سینین(س)
یحیا(ی) با بینه تکوینی ،
و تجسم سالمین(س)،
همانا:
تجسم جنتین،
در خودت شده ای.
( یس)
شده ای.
آری:
""یا سین""
حال تایید و تسلیم به حقیقتی است که .
ربک الحق
به قلبت میدهد.
حال رضا است.
رب رضی است.
این حال ،
یحیای تو میشود.
آمدن تو را از عالم ملکوت،
برای تعمید ملک
با آتش عشق،
خبر میدهد.
آ ری :
( یس)
مقام تکوین اطوار ایجابی و بی تردید و یقین در تو است.
همراه با
"قر آن حکیم"
که:
تکوین
مقام عشق شدگی ،
مقام آگاه شدگی ،
و
تنزیل عزیز الحکیم
در تو می باشد.
آری:
همراه با:
قرآن حکیم
که
برای عقل قدوس تو
قابل خواندن (قرآن) است،
و
قر آن مبین و
کتاب مبین برای مومنین
است،
به خودت می گویی:
" انک لمن المرسلین"
آری:
تو بر صراط مستقیم
عشق و آگاهی
صیر میکنی، و
از جمله رسو لانی.
آری ...
""یس و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین""
"علی صراط المستقیم التنزیل العزیز الرحیم"
پس،
به اذن رب رضی
که رضامندی حق است.
همانا:
به اذن ربک الحق،
همه انبیا را ،
در این احوال
همانا :
در این " طور سینین"
ملاقات میکنی .
خودت شده ای.
قرآن حکیم،
خودت شده ای.
مقام یقین،
خودت شده ای.
من الیوقنون ،
مقام تکوینی تو است.
علم الیقین،
عین الیقین،
حق الیقین،
"صفات تکوینی" تو است.
"مقام حی شدگی "
تو با بینه است.
"لم یلد و لم یولد "
را مصداق و تصدیق شده ای.
"یحیا"
اسم تکوینی تو شده است.
غیر از تو کسی مصیر این کلمه نیست.
تکویناً
"لم یکن له کفواً احد "
را به حق الیقین،
ملاقات می کنی.
همه اسرار خلقت
تکویناً بر تو ، نباء میشود.
صیر تکوینی همه انبیاء ،
بر تو مبین شده است.
همانا:
تجلی همه انبیا تو هستی.
آری:
تو از جمله رسولان شده ای.
همه آنانی که،
تکویناً و به علم الیقین ،
به خود گفته اند و شنیده اند،
که:
آری=بله=یس=
یقین سلام=
یحیا سلام=
"یا سین"
و به عین الیقین دیده اند که:
قرآن حکیم شده اند.
هفت مثانی شده اند.(بیان خواهد شد)
همانا: به حق الیقین
همه انبیا ء را در خود و مثانی خود دیده اند.
آری: به حق الیقین و ،
رضامندی بحق،
ندا سر داده اند.
که:
همه انبیاء شده اند.
آل انبیاء شده اند.
"آل" همه آنان که :
"یا سین"
گفته و شنیده اند،
آری:
"آل یاسین"
شده ای.
آری:
ادامه دارد......
ناصر طاهری بشرویه...روشنا
پیامبر عشق و آگاهی
25/7/89
search rroshanaa in google
http://s3.picofile.com/file/7555559993/8.jpg
http://s5.picofile.com/file/8108740526/13_09.jpg
http://s5.picofile.com/file/8108871142/13_009.jpg
http://s5.picofile.com/file/8108740526/13_09.jpg